فهرست مطالب

معرفت فلسفی - سال هشتم شماره 3 (پیاپی 31، بهار 1390)

فصلنامه معرفت فلسفی
سال هشتم شماره 3 (پیاپی 31، بهار 1390)

  • 256 صفحه، بهای روی جلد: 6,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1390/07/01
  • تعداد عناوین: 9
|
  • صفحه 7
  • رضا اکبریان، حسین قاسمی * صفحه 11

    از دیرباز، مسئله نسبت ذهن و عین و ملاک واقع نمایی آن در مکاتب مختلف فلسفی مطرح بوده است. افلاطون واقع نمایی ذهن را براساس «وجود عینی مثل، وجود پیشینی نفس، و تذکری بودن معرفت» تبیین کرد. ارسطو نیز وحدت ذهن و عین را در «صور مجرد» جست وجو نمود. در جهان اسلام، «تمایز وجود و ماهیت» باعث شد تا تقرر ماهوی بیش از پیش برجسته گردد و معضل وجود ذهنی جدی تر پیگیری شود. ابن سینا بر این اساس بود که «خدا و عقل فعال» را به عنوان موجودات مجرد، ضامن این حاکویت دانست.
    نویسندگان این مقاله تلاش می کنند نشان دهند ملاصدرا، بهتر از پیشینیان خود، به این مسئله پرداخته است. او ثنویت ذهن و عین را با استفاده از «اصالت وجود، اصل تشکیک در حقیقت وجود، اصل تعلق جعل به وجود، قیام صدوری صور علمیه به نفس و حرکت اشتدادی نفس»، به وحدت می رساند. او با استفاده از این اصول، هر دو ساحت ذهن و عین را در حقیقت عینیه واحده وجود به وحدت می رساند. تعبیر وی از وجود ذهنی در مرتبه وحدت تشکیکی وجود «وجود ظلی»، و در مرتبه وحدت شخصی وجود «ظهور ظلی» است.

    کلیدواژگان: وجود ذهنی، واقع نمایی، قیام صدوری، تشکیک در وجود، عقل فعال، صور محض، حقیقت وجود
  • قاسم پورحسن، مهدی قائدشرف صفحه 37
    مفهوم «وجود»، و کیفیت انتزاع آن، یکی از مبانی مهم در اثبات مبحث «تشکیک در وجود» در حکمت متعالیه است. از آنجا که «وجود» معقول ثانی فلسفی است، نحوه عروض و اتصاف معقول های ثانیه فلسفی در این موضوع اهمیت می یابد. پرسش اصلی مقاله حاضر آن است که: مفهوم «وجود»، که یکی از معقولات ثانیه فلسفی به شمار می رود، از چه نحوه عروض و اتصافی برخوردار است؟ اساسا، عروض و اتصاف به چه معناست؟ اگر عروض این دسته از مفاهیم در ذهن باشد، چه نتایجی بر آن مترتب است و اگر عروض آنها در خارج باشد، چه تاثیری بر مبحث «تشکیک در وجود» خواهد داشت؟ در آثار آیت الله مصباح و آیت الله جوادی آملی، بر اساس پاسخی که به نحوه عروض مفهوم «وجود» داده می شود، طرح مبحث تشکیک نیز تعین می یابد.
    از جمله یافته های تحقیق حاضر اثبات نحوه عروض معقولات ثانیه فلسفی در خارج از طریق قاعده ثبوت ثابت، بسنده بودن دلیل مبتنی بر مفهوم «وجود» برای اثبات تشکیک، و پایان یافتن برخی مناقشات در این زمینه است.
    کلیدواژگان: معقولات ثانیه فلسفی، مفهوم، وجود، تشکیک، اتصاف، عروض، نوصدراییان، قاعده فرعیه، قاعده ثبوت ثابت
  • علی شیروانی صفحه 71
    این مقاله بر آن است که با گزارش توصیفی تحلیلی سخنان ابن سینا، دیدگاه وی را درباره تجربه دینی از منظر فلسفی تبیین کند و از این طریق، پاره ای از پرسش های مهم در بحث معرفت شناسی تجربه دینی و واقع نمایی این تجربه ها را براساس آرای ابن سینا پاسخ گوید. متن اصلی مورد استناد در این پژوهش کتاب الاشارات و التنبی هات ابن سیناست که وی برخی از آرای خاص خود را تنها در آن بیان کرده است.
    مهم ترین نکاتی که در این پژوهش از منظر ابن سینا مطرح شده، عبارت اند از: تبیین منشا توهمات خودساخته و بی پایه و نیز مشاهدات اصیل و واقع نما؛ بیان چرایی اصل و نحوه نیازمندی پاره ای از مشاهدات اصیل به تاویل و تعبیر؛ تشریح فرایند وقوع این رویدادها در حالت بیداری و حالت خواب؛ توضیح نقش بیماری، ترفندهای ساختگی، تزکیه و تهذیب نفس و نیز قوت و ضعف آن در حصول این تجربه ها؛ بیان مراتب و انواع تشکیکی آنها و نشان دادن منشا زمینه مند بودن برخی (و نه همه) تجربه های شبه حسی.
    کلیدواژگان: تجربه دینی، ابن سینا، الاشارات والتنبیهات، علم غیب، فلسفه دین، فلسفه عرفان
  • محمدصالح زارع پور، محمد سعیدی مهر، سید محمدعلی حجتی صفحه 103
    یکی از تقریرهای جبرگرایی الهیاتی نظریه ای است که با تکیه بر علم پیشین و خطاناپذیر الهی، به نفع جبرگرایی استدلال می کند. حامیان این نظریه معتقدند که چون خداوند از پیش به همه اعمال انسان علم خطاناپذیر دارد، پس انسان نمی تواند کاری جز آنچه خداوند از پیش می داند انجام دهد؛ و بنابراین، اعمال انسان اختیاری نیستند. در این مقاله، پس از تشریح پیش فرض های مورد قبول اکثریت جبرگرایان الهیاتی، ابتدا برهان پایه جبرگرایی الهیاتی به مثابه استدلالی که می تواند کمابیش مورد اتفاق این گروه از جبرگرایان باشد تقریر می شود و سپس، با بررسی مهم ترین راه حل هایی که تاکنون برای این نوع جبرگرایی به دست داده شده است، جایگاه هریک در ارتباط با مقدمات این برهان تبیین می شود.
    کلیدواژگان: جبرگرایی الهیاتی، علم پیشین، اختیار، ضرورت گذشته، انتقال ضرورت، اکام، مولینا
  • علی سنایی، عظیم حمزئیان صفحه 145
    ادلمن آگاهی اولیه را از آگاهی برتر متمایز می کند و آگاهی اولیه را با مقوله بندی ادراکی و حافظه مقولی ارزش گذار، و آگاهی برتر را با زبان توضیح می دهد. وی با نقشه مغز که یک فضای اطلاعات پدیداری است، چگونگی پیوند و یک پارچگی ادراکات و عملکرد فاعل شناسایی را تبیین می کند. لوازم دیدگاه او نفی نظریه قوا، انکار فاعل شناسایی به عنوان هویت متافیزیکی، رویکرد ابزارانگارانه به روان شناسی عامیانه، و دفاع از روان شناسی علمی است. ادلمن دوگانه انگاری ویژگی ها و شکاف تبیینی در فلسفه ذهن را شبه مسئله می داند و البته خوانش درستی از این مسائل ندارد. به نظر می رسد که با حافظه نمی توان آگاهی اولیه را توضیح داد؛ زیرا، تا تجارب ذهنی نباشد، حافظه چیزی برای بازآفرینی نخواهد داشت. از این گذشته، نمی توان سوژه را با نقشه مغز تبیین کرد؛ زیرا، بدون عامل فرادست، هر فضای ذهنی نیاز به فضایی جامع تر خواهد داشت و هیچ گاه نقشه مغزی تحقق نمی یابد.
    کلیدواژگان: ادلمن، آگاهی اولیه، آگاهی برتر، انتخاب طبیعی، نظریه نورونی انتخاب گروهی، شکاف تبیینی
  • محمدعلی عبداللهی، فاطمه فرهانیان صفحه 173
    پندار غالب آن است که احساسات خصوصی اند؛ اما ویتگنشتاین با این پندار مخالف است، زیرا اعتقاد دارد: چنین تلقی ای به شکاکیت و سولیپسیزم منتهی می شود. بنابه برداشت رایج، احساسات در دو معنا خصوصی اند: 1. معنای اول که با مسئله معرفت سروکار دارد، دارای دو جنبه است: الف) هرکسی تنها خودش می تواند به احساسات خود یقین و شناخت پیدا کند؛ ب) افراد هرگز نمی توانند از احساسات خصوصی دیگران آگاهی یابند (ویتگنشتاین نشان می دهد که وجه اول بی معناست و وجه دوم نادرست.) 2. معنای دوم با «داشتن» مرتبط است؛ برطبق این معنا، هرکسی احساس مخصوص به خود را دارد. و از این رو، نمی توان دو احساس مانند هم و شبیه به هم داشت (ویتگنشتاین نادرستی این معنا را نیز نشان می دهد.)مقاله حاضر درصدد است نشان دهد که از نظر ویتگنشتاین، فقط به لحاظ دستور زبانی می توان گفت که احساس هرکسی تنها به خود او تعلق دارد؛ نه اینکه این موضوع حاکی از امر خصوصی باشد. البته احساسات از این جهت که به صورت راز باقی بمانند و هیچ نشانه بیرونی از خود بروز ندهند، می توانند خصوصی باشند.
    کلیدواژگان: احساسات، خصوصی، معرفت، داشتن، دستور زبان، راز، ویتگنشتاین
  • علی مصباح، محمدعلی محیطی اردکان صفحه 195
    تردیدی نیست که مبانی و زیرساخت های علوم انسانی در زندگی نظری و عملی انسان تاثیر به سزایی دارند، چرا که نوع نگاه محقق به انسان، مسائل زیادی را از قبیل موضوع، روش و کاربرد در علوم انسانی معین کرده و از سوی دیگر، رفتارها، اعتقادات و حتی احساسات افراد بر این اساس شکل گرفته و تقویت می شود، از این رو بررسی آنها ضروری است. در این مقاله آن دسته از مبانی انسان شناختی علوم انسانی که دیدگاه های روانکاوانه اریک فروم بر آنها استوار است در قالب عناوینی چون اومانیسم، ماهیت انسان، از خودبیگانگی، سرشت مشترک انسان ها، انسان و دین و نیز انسان کامل، بررسی شده و با توجه به معارف اسلامی نقد می شود.
    کلیدواژگان: انسان شناسی، اومانیسم، ماهیت، ازخودبیگانگی، سرشت مشترک، اریک فروم
  • محمد فنایی اشکوری صفحه 227
|
  • Rizā, Akbariān., Hossein Qā, Semi Page 11

    The problem of the relation between subject and object, and the criterion for truth, has been discussed in different philosophical schools. Plato explained realism on the basis of the world of ideas, the pre-existence of soul, and knowledge as remembering. Aristotle sought the unification of subject and object in “immaterial forms”. In the world of Islamic philosophy, a belief in the separation between existence and quiddity led to an emphasis on quiddity and the problem become more pressing. Ibn Sina solved the problem by putting the burden of guarantying the truth of knowledge on the shoulders of God and the Active Intellect.The authors of is article try to show that Mulla Sadra has dealt with this issue is a different and more efficient way. He unifies subject and object of knowledge by a series of principles such as: principality of existence, gradation in the essence of existence, mental forms’ issuing subsistence to the soul, and intensifying movement of the soul. On the basis of these principles, he unites subject and object in the unitary objective reality of existence.

  • Qāsim PŪrhassan, Mahdi Qā'Idsharaf Page 37
    The concept of “existence”, and the way it is abstracted, is of great import for the theory of existential gradation in Hikmat Muta‘ālyah. Since “existence” is one of secondary intelligibles, it becomes important to know how it occurs and how it is predicated. The main question, then is: what it means to occur and being predicated? What is the situation of the concept of existence as a secondary intelligible? What difference it makes in the discussion of existential gradation if one considered its occurrence as subjective vis-à-vis objective?This article reviews answers by Ayatollah Mesbah and Ayatollah Javadi Amoli to these questions, and examines how they put their marks on their approaches to the issue of existential gradation. The authors prefer arguing for the occurrence of secondary intelligibles by “the existence of the predicate” axiom, and believe that the argument from the concept of existence suffices for establishing gradation, and in this way, some disputes will end.
  • Ali Shirvani Page 71
    This article is an explanatory and analytic review on Ibn Sina’s philosophical view of religious experience. It is an attempt to answer some important epistemological questions about religious experience from Ibn Sina’s viewpoint. The main reference in this inquiry is his al-Isharat wa al-Tanbihat, in which he explains some of his distinctive ideas.The most notable points in this article include the following: the root of hallucinations on the one hand, and that of true visions on the other, the reason why (and how) some true intuitions need interpretation, the process of such occasions while one is asleep or awake, the role of illness and artificial tricks, the role of piety and moral regeneration, and the gradation and hierarchical levels of such experiences, as well as the cause for the contextuality of some (and not all) pseudo-sensory experiences.
  • Mohammad- Sāleh ZārepŪr, Mohammad Saidimehr, Sayed Mohammad Ali Hojjati Page 103
    One version of theological fatalism argues from God’s infallible foreknowledge in favor of fatalism. Its proponents believe that since God infallibly knows, beforehand, all that a person will do; therefore, one cannot do anything other than the one that God already knows. They conclude that human actions are not intentional.The authors in this article begin by explaining presumptions that almost all fatalists agree upon. Based on such assumptions, they try to come up with an argument as a basic argument for theological fatalism. And finally, they review the most important solutions and critiques of theological fatalism to map their places regarding the premises of such an argument.
  • Ali Sanai, Azim Hamzeian Page 145
    Differentiating primary consciousness from superior one, Edelman explains the first by perceptual categorization and value-category memory, while explaining the latter by language. He explicates the connection between perceptions and the subject’s function by brain map as a phenomenological informational space. His idea leads to the rejection of modularity theory, the denial of the subject as a metaphysical entity, an instrumental approach to popular psychology, and a defense of scientific psychology. Edelman considers property dualism and explanatory gap to be pseudo-problems in the philosophy of mind without having right understanding of them.The authors criticize him on his explanation of primary consciousness by memory, because memory has nothing for representing without mental experiences. Furthermore, a subject cannot be explained merely by brain map, because any mental space is in need of a meta-space, and the brain map will never exist.
  • Mohammad Ali Abdollahi, Fatemeh Farhanian Page 173
    It is common place to consider feelings as private; but Wittgenstein disagrees. He believes such an idea leads to agnosticism and solipsism. According to the common understanding, feelings are private in two senses: 1. in an epistemological sense, which has two aspects: a) only an individual can know one’s own feelings; b) no one can know others’ feelings (Wittgenstein believes that the first aspect is meaningless and the second one is wrong). 2. The second sense is related to “having”, that is, each person has one’s own feelings; therefore, there are no similar feelings in two different persons (Wittgenstein insists that this sense is wrong too).This article tries to show that Wittgenstein considers the privacy of feelings a merely grammatical subject, without designating a private matter. Of course, he thinks that feelings can be private as far as they remain secrete and have no external expression.
  • Ali Mesbah, Mohammad Ali Mohiti Ardakan Page 195
    The foundations of the human sciences play an important role in the theoretical as well as the practical life of the human being. The way a scholar views the human being determines many aspects of the human sciences, such as its subject matter, its methodology, and its functions. On the other hand, one’s behavior, beliefs, and even attitudes are influenced and strengthened by such a view. This is why it is vital to appraise those foundations in any critique of theories in the human sciences.This article tries to bring to light the anthropological foundations upon which Eric Fromm’s psychoanalytical theories are based. They are discussed in terms of humanism, the essence of humanity, alienation, human common nature, human and religion, and the perfect human being. These topics are finally compared and criticized on the basis of Islamic teachings.